اولین حرکت
. فدات بشه مامانت وقتي ميگم رسمأ عاشقتم الكي نميگم خودت قضاوت كن . يه روز هوا آفتابي بود و زن عموي من اومد خونه ماماني و بابايي و گفت لباسهاي شما رو در بياريم تا كمي افتاب بگيري اونجا هم سينه خيز رفتي البته ما دست ميگذاشتيم پشت پاهات و كمكت ميكرديم ولي بازم شما خودت پهلووني به خرج ميدادي و ميرفتي عزيزكم بعدشم زن عمو منيراسپند دود كرد برات وگفت چون ماشاالله سفيدي بايد سياهيشو بزنن به پيشونيت تا چشم نخوري گلكم.
. اينجا دفعه دومي بود كه رو سينه خوابوندمت قربون كله كچلت برم الهي ميدونستي رسما عاشقتم ديگه البته هركسي ميبيندت عاشقت ميشه ولي اينجا تو اين عكس تا چند ساعت خوب بودي بعدم يكدفعه از دلدرد چند ساعت اينقدر گريه كردي كه هم با تو گريه ميكردن الهي فداي دل كوچولوت بشم كه اينقدر درد ميكشي مامان خيلي دوست داره عزيزم خواهش ميكنم زودتر خوب بشو ممنونم.