ماهانماهان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

ماهان عشق مامان و بابا

بزرگ شدن گل پسرم

عشق ماماني سلام خيلي وقته برات ننوشتم يعني در اصل وقت نكردم عزيز دلم ،ماشاالله شما ني ني ها هر چقدر بزرگتر ميشين كارهاتون هم زياد تر ميشه. اين مدت هم تهران رفتيم  و هم يزد و هم كرمان ،خيلي خوش گذشت نفسم شما هم در كل پسر خوبي بودي البته اگر دندونات اجازه بدن و اذيتت نكنن. واي كه چقدر كارات قشنگه و چقدر بزرگ شدنت جالب و زيباست وچقدر در كنارت بودن لذتبخشه.هر چقدر بزرگتر ميشي بديهات هم بزرگتر ميشه همش از مبلها بالا ميري وتوجهي به پايين اومدنت نداري يا دكمه پشت تلويزيونو خاموش و روشن ميكني،آيپدت كه هيچي كشتي منو همش ميخواي بازي كني يه موقع هايي قايم ميكنم كه نبينيش ماشااللهانقدر تنبلي كه همه بازي هارو بلدي ولي ميگي من بازي كنم وخيلي ب...
1 بهمن 1393

بد دندون بودن ماهان

واي كوچولوي مامان كه اين بد دندون دراوردنت هم خودتو عذاب ميده هم مارو ،ما دوجانبه يكي خسته ميشيم و بدتر از اون ديدن عذاب كشيدن تو عشق من.انشاالله اين مرحله هم ميگذره و راحت ميشي .                                                                                       هر دندوت دوماه طول ميكشه تا سر بزنه،تو اين مدت يبوست ميگيري و دادرد ميشي و اينكه رفلاكس خيلي شديدي اذيتت ميكنه و شبها نه خودت خوب ميخوابي ونه ما،همش ناله ميكني و بعضي ش...
9 آبان 1393

راه رفتن نفس ما

بالاخره راه افتادي عزيزكم،بعد از دوماه كه دست مارو ميگرفتي و راه ميرفتي بالاخره از ديروز صبح خودت ترس خوشگلتو كنار گذاشتي و راه رفتي طوريكه الان نميزاري بگيريمت و ميخواي خودت بري البته جاهايي از خونه كه طولاني تره از ما كمك ميگيري ولي ماشاالله خيلي خوب راه افتادي،اخه گل پسر من تا يكسالگي هيچ حركتي نميكردي و دقيقا از فرداي تولدت همه فن حريف شدي قربون دست و پاي كوچولو و زيبات برم من،چهاردست و پا و راه رفتن و به تنهايي بلند شدن و خيلي كاراي ديگه عزيزكم.                               ماهان مامان خيلي دوست دارم و جون من و بابا به نفسهات بنده پسركم. ...
9 آبان 1393

يكسالگيت مبارك

ماه تابان من امروز 1ساله شدي                                  اینک آمده ام اینجا تا برایت بنویسم که: ١سال  هست که خورشید خانه ی ما از پس نگاه های تو طلوع میکند و شب ها ماه بابستن چشم های تو چشمانش را میبندد ١سال هست که من به یک من دیگر تبدیل شده ام و تغییراتم آنقدر شگرف است که تصورش هم ممکن نیست ١سال هست که تو روی زمین نفس میکشی و دو تا فرشته روی شانه هایت به یمن حضور تو به زمین آمده اند ١سال هست که مااحساس میکنیم زندگی زیباتر و شیرین تر از قبل هست ١سال هست که تو هستی و این قشنگ ترین و شیرین ترین چیزی هست که خدا به ما هدیه داده ١سال ه...
3 شهريور 1393

تاب بازي گل پسري

دورت بگردم قشنگ ترين پسر دنيا خوبي ماماني؟چند روزه پسر خيلي خوبي شدي البته مثل بقيه بچه ها شيطنت هاي خودتو داري عزيز دلم،امروز برديمت پارك و تاب بازي كردي آنقدر خوشت اومده بود كه نميخواستي بيايي پايين و گريه ميكردي كم كم داشت خوابت ميبرد پسري.اينم يه عكس خواب آلود از شما.راستي امشب لباس استقلالي كه بابا قاسم برات سفارش داده بود با اسم خودتو تنت كرديم و عكس گرفتي .عاشقتم عاشقتم عاشقتم،
15 مرداد 1393

اولين كلمات

سلام عشق من،خيلي وقته برات ننوشتم آخه خيلي مامان كار داشته بخاطر شما آقا كوچولو.وقتي ميخواد دندوناي خوشگلت در بيان يه دو ماهي شما دلدرد ميشي و شديدا گريه ميكني تا دندونات سر بزنه.الان كه دارم برات مينويسم دندوناي بالاييت هم نزديك به سر زدنه،امروز من و باباجون و مامانجون وتو و عمو امير رفتيم استخر تو حياط خيلي حال كرده بودي راستي كوچولوي من يك ماهي هست كه مامان و بابا ميگه امروز هم دد گفتي عزيزكم خيلي ميخواي حرف بزني ولي گل مامان هنوز چهار دست و پا هم نميره.
5 مرداد 1393

مرواريدي قشنگ

سلام نفس ماماني ،الهي فدات بشم امروز صبح (در نه ماه و هشت روزگي)بعد از  دو ماه بيقراري اولين مرواريد خوشگلت كه اسمش دندونه سر زد.اولين دندونت ،دندون پايينيت از سمت راسته خوشگلكم ولي فكر نكنم اجازه بدي ازش عكس بگيرم پس بزار يكم بزرگتر بشن كه كاملا پيدا باشن بعد عكسشو برات ميزارم عزيزكم.راستي ميدوني يه اسم جديد برات گذاشتم،پشمك.بقول خاله فاطمه(پرستار گلت)هرروز يه اسم جديد برات پيدا ميكنم آخه مثل پشمك نرمي ماماني و خوردني.در آخر هم خودت ديگه ميدوني رسما عاشقتم.
11 خرداد 1393